خواب دیدم بی تو گریه شمعدانی می کند
روی دوش باغچه گل باغبانی می کند
در حریم سینه ی طوفانی تنها این غزل
جای تو در زورق دل پاسبانی می کند
تا ابد بر سنگ فرش سینه می بارد غمت
این دلم از خاطراتت میزبانی می کند
سینه مالامال آتش شد پرستو پر کشید
اشک چشمانم کنون آتش نشانی می کند
خوب می دانی تو این را ای پرستوی بهار
قلب من شعر نگاهت را معانی می کند
در سکوت جاده می کارم نگاه خسته ام
تا زمانی عشق با من زندگانی می کند
نه تو تنها بر دل نیلوفرم کردی جفا
عشق با من هم کنون نا مهربانی می کند
سینه را قصری برایت ساختم اما چه سود
غم درون سینه بی تو شادمانی می کند
ترفندستان - اولین و بزرگترین وب سایت تخصصی ترفندهای آی تی در ایران
نظرات شما عزیزان:
|